راه رفتن دختر قشنگم+خاطرات تولد قسمت سوم
اولین قدم با صلابت و با هدف بهار در روز 14 آذر برداشته شد اما،فراموش کردم مطلبش رو بذارم یا فرصت نکردم دیروز با مامان بزرگ مهربون رفتیم برات یه کفش بوقی خریدیم و همونجا پات کردی و دست مامان بزرگ و بابابزرگ رو گرفتی وبا علاقه قدم بر می داشتی و متعاقبا جیک جیک صدای راه رفتنت می پیچید تو مرکز خرید یه کار جالب مامان لیلا انجام داده و اونم اینه که از پای بهار با گل رس قالب گیری کرده. حجم پای بهارم بعد از اینکه روی این زمین خاکی اولین بار راه افتاد به یادگار بمونه. الان بهار جون چند قدمی می تونه تنهایی راه بره!! بچرخه، مسیرش رو عوض و در این فاصله کلی ذوق میکنه. این روزها مشفول تدارک جشن تولدتم تا خاطرات تلخ به فراموشی سپر...